گذري كوتاه بر زندگاني امام علي النقي عليه السلام

ادامه نوشته

آياشیعه در جهنم نمی سوزد؟

             شیعه در جهنم نمی سوزد!

                قاتل درآتش جهنم

مرحوم ثقة الاسلام  کلینی در کتاب شریف" الروضة من الکافی" روایتی درربار از امام صادق علیه السلام نقل می کند که مشروح آن چنین است:

عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَى عَنْ مُیَسِّرٍ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ كَیْفَ أَصْحَابُكَ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ لَنَحْنُ عِنْدَهُمْ أَشَرُّ مِنَ الْیَهُودِ وَ النَّصَارَى وَ الْمَجُوسِ وَ الَّذِینَ أَشْرَكُوا قَالَ وَ كَانَ مُتَّكِئاً فَاسْتَوَى جَالِساً ثُمَّ قَالَ كَیْفَ قُلْتَ قُلْتُ وَ اللَّهِ لَنَحْنُ عِنْدَهُمْ أَشَرُّ مِنَ الْیَهُودِ وَ النَّصَارَى وَ الْمَجُوسِ وَ الَّذِینَ أَشْرَكُوا فَقَالَ أَمَا وَ اللَّهِ لَا تَدْخُلُ النَّارَ مِنْكُمُ اثْنَانِ لَا وَ اللَّهِ وَ لَا وَاحِدٌ وَ اللَّهِ إِنَّكُمُ الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قالُوا ما لَنا لا نَرى رِجالًا كُنّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرارِ أَتَّخَذْناهُمْ سِخْرِیًّا أَمْ زاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصارُ إِنَّ ذلِكَ لَحَقٌّ تَخاصُمُ أَهْلِ النّارِ ثُمَّ قَالَ طَلَبُوكُمْ وَ اللَّهِ فِى النَّارِ فَمَا وَجَدُوا مِنْكُمْ أَحَداً

میسر گوید: بر امام صادق علیه السلام وارد شدم، فرمود: یارانت(شیعیان) چگونه اند؟

عرضه داشتم: فدایت شوم! ما نزد ایشان (اهل تسنن) از یهود، نصاری(ترسا)، گبر و مشرک بدتریم.

راوی گوید: حضرتش (به مجرد شنیدن این سخن) در حالی که تکیه کرده بود برخاست و نشست و فرمود: چه گفتی؟

گفتنم: بخدا سوگند ما شیعیان در نزد مخالفان از جهود و ترسا و گبر و مشركان بدتریم!

فرمود: هان! به خداوند سوگند! که از شما دو تن، هرگز حتی یک نفر هم به جهنم نمی رود، بخدا شما همانهایى هستید كه پروردگار در باره ایشان فرموده:

وَقَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَى رِجَالًا كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرَارِ(ص/62)

آنها می‌گویند: «چرا مردانی را که ما از اشرار می‌شمردیم (در اینجا، در آتش دوزخ) نمی‌بینیم؟!

أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِیا أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصَارُ(ص/63)

آیا ما آنان را به مسخره گرفتیم یا (به اندازه‌ای حقیرند که) چشمها آنها را نمی‌بیند؟!

البته نباید هر کسی را به صرف عنوان شیعه، مصداق اینگونه روایات به شمار آورد بلکه باید حساب شیعیان از دوست داران اهل بیت علیهم السلام و نیز شیعیان شعاری جدا شود. توضیح بیشتر اینکه در روایتی از امام حسن عسکری به نقل از پیامبر گرامی اسلام‌؛ شیعیان و دوستداران حضرات معصومین(علیهم السلام) به چند دسته تقسیم شده‌اند، گروهی که گناهان آنها کم است در دنیا و یا هنگام مرگ با سختی‌هایی روبه رو می‌شوند و تصفیه می‌گردند؛ برخی نیز که گناهانشان سنگین‌تر است‌، کارشان به بعد از مرگ می‌انجامد و در مراحل بعدی (برزخ و قیامت‌) تصفیه می‌شوند، عده ای دیگر که گناهان سنگینی دارد کارشان به جهنم می‌کشد. اینان به طبقه بالای جهنم وارد شده و پس از تصفیه و پاک شدن بیرون آمده و به بهشت می‌روند. به فرموده پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) اینان "شیعه‌" نیستند، بلکه دوستداران و علاقه‌مندان اند. در ادامه حدیث آمده است‌: شخصی از پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) سؤال کرد: فلانی به ناموس همسایه‌اش نگاه می‌کند و اگر برای او ممکن شود، از گناه ابایی ندارد. پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) غضب کرده‌، فرمودند:او را نزد من بیاورید! شخص عرض کرد: او از شیعیان و معتقدان به شما و علی است و از دشمنان شما بری است‌! حضرت فرمود: اگر او از شیعیان ما است که این دروغ است‌؛ شیعه ما کسی است که (علاوه بر پیروی در اعتقادات‌) در اعمال نیز از ما پیروی کند و آنچه که از او نقل کردی‌، جزو اعمال ما نیست‌.[(تفسیر امام حسن عسکری‌(ع‌)، ص 306 ـ 307)

________________________________

الروضة من الکافی، کلینی محمد بن یعقوب

ابوتراب

 

NaZo

 

 

ابوتراب یعنی چه و چرا به حضرت علی(علیه السلام) لقب ابوتراب داده شده است؟

ابو تراب به معناى پدر خاك، یا دمساز خاك، یا پدر و رئیس خاكیان است .

این لقب از محبوب‌ترین القاب در نزد امام علی(علیه السلام) و یكی از زیباترین القاب آن حضرت به شمار می‌آید.

شیخ علاء الدین سكتوارى در محاضرة الأوائل (ص 113 ) گوید: نخستین كسى كه به كنیه (ابو تراب) نامیده شد على بن ابى طالب رضى الله عنه است، این كنیه را رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) به او داد آن گاه كه دید او بر روى زمین خوابیده و خاك بر پهلوى او نشسته است، از روى لطف و مهربانى به او فرمود: برخیز اى ابو تراب .

و این محبوب ترین القاب او به شمار مى رفت، و از آن پس، به بركت نفس محمدى این كرامتى براى او گردید، زیرا خاك خبرهاى گذشته و آینده تا روز قیامت را براى او باز مى گفت. این را بفهم كه رازى است بى پرده .(1)

عبایة بن ربعى گوید: به عبدالله بن عباس گفتم: رسول خدا( صلى الله علیه و آله و سلم) از چه رو على(علیه السلام) را ابو تراب نامید؟

گفت: از آن رو كه على(علیه السلام) صاحب زمین و حجت خدا بر اهل آن پس از رسول خداست، و بقاى زمین و آرامش آن به او است، و از رسول خدا(صلى الله علیه و آله) شنیدم مى فرمود: چون روز قیامت شود و شخص كافر پاداش و نزدیكى و كرامتى را كه خداى متعال براى شیعیان على آماده نموده ببیند گوید: (اى كاش من ترابى بودم) یعنى كاش از شیعیان على( ابو تراب ) بودم . و این است معناى این آیه كه كافر گوید: كاش من تراب (خاك) بودم .(2)

علامه مجلسى رحمة الله در بیان این جمله گوید:

ممكن است ذكر آیه در اینجا براى بیان علت دیگرى در نامگذارى آن حضرت به ابو تراب باشد، زیرا شیعیان او به جهت تذلل بیش از اندازه و تسلیم بودن در برابر فرمانهاى حضرتش تراب نامیده شده اند؛ چنان كه در آیه كریمه آمده، و چون آن حضرت صاحب و پیشوا و زمامدار آنهاست ابو تراب نام گرفته است.(3)   

در این كه پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) در چه زمانی این لقب مبارك را به امیرالمؤمنین(علیه السلام) داده است، روایات متفاوتی نقل شده است. برخی از آنها حاكی از آن است كه این لقب در جمادی الأول یا جمادی الثانی سال دوم هجرت در غزوة العشیره به آن حضرت داده شده است. در برخی دیگر آمده است كه در  یوم التآخی؛ یعنی روزی كه پیامبر اسلام بین همۀ مسلمانان عقد برادری بست و از بین تمام مردم علی را برای خود برگزید، به او داده شده است .

البته این روایات هیچ تعارضی با هم ندارند؛ چرا كه ممكن است پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در موارد متعدد بارها و بارها آن را تكرار كرده باشد .(4)

 

تنظیم: گروه دین و اندیشه – مهدی سیف جمالی

منبع: گروه پاسخ به شبهات مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)


1- الغدیر، الشیخ الأمینی، ج 6، ص 337 – 338 .

2- علل الشرائع، الشیخ الصدوق، ج 1، ص 156 .

3- بحار الأنوار، العلامة المجلسی، ج 35، ص 51 .

4- برای تحقیق بیشتر در این باره می‌توانید به كتاب الغدیر علامۀ امینی رحمة الله علیه، ج 6، ص 334 – 338  مراجعه كنید .

 

نماز خالصانه

نماز خالصانه مدینه

براى پیامبر خدا صلى الله علیه و آله دو شتر بزرگ آوردند. حضرت به اصحاب فرمود:
آیا در میان شما كسى هست دو ركعت نماز بخواند كه در آن هیچ گونه فكر دنیا به خود راه ندهد، تا یكى از این دو شتر را به او بدهم .
این فرمایش را چند بار تكرار فرمود. كسى از اصحاب پاسخ نداد. امیرالمؤ منین علیه السلام به پا خواست و عرض كرد:
یا رسول الله ! من مى توانم آن دو ركعت نماز را بخوانم .
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود:
بسیار خوب بجاى آور!
امیرالمؤ منین علیه السلام مشغول نماز شد، هنگامى كه سلام نماز را داد جبرئیل نازل شد، عرض كرد:
خداوند مى فرماید یكى از شترها را به على بده !
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
شرط من این بود كه هنگام نماز اندیشه اى از امور دنیا را به خود راه ندهد. على در تشهد كه نشسته بود فكر كرد كدام یك از شترها را بگیرد.
جبرئیل گفت :
خداوند مى فرماید:
هدف على این بود كدام شتر چاقتر است او را بگیرد، بكشد و به فقرا بدهد، اندیشه اش براى خدا بود. نه براى خودش بود و نه براى دنیا.
آنگاه پیامبر صلى الله علیه و آله به خاطر تشكر از على علیه السلام هر دو شتر را به او داد. خداوند نیز در ضمن آیه اى از آن حضرت قدردانى نموده و فرمود:
((ان فى ذالك لذكرى لمن كان له قلب او القى السمع و هو شهید))
سپس رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
هر كس دو ركعت نماز بخواند و در آن اندیشه اى از امور دنیا به خود راه ندهد، خداوند از او خشنود شده و گناهانش را مى آمرزد.

نام كتاب : داستانهاى بحارالانوار جلد 4